کد مطلب:28639 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:121

بدی را با خوبی پاداش دادن












2453. الكامل فی التّاریخ - در بیان جنگ بر سر آب -:[ سپاه علی علیه السلام] با سپاه شام جنگیدند تا میان آب و آنان فاصله انداختند و آب در چنگ یاران علی علیه السلام افتاد. پس گفتند:به خدا سوگند، شامیان را از آن نمی نوشانیم!

علی علیه السلام به یارانش پیك فرستاد:«به قدر حاجت از آب برگیرید و اجازه دهید كه ایشان [ هم ]برگیرند، كه همانا خداوند، پیروزیِ شما را از رهگذرِ سركشی و ستمِ آنان مقرّر فرمود [ پس شما، خود، ستم مكنید]».[1].

2454. مُروج الذّهب:از آن پس كه سپاه علی علیه السلام لشكر معاویه را از آب دور كرد، معاویه به عمرو بن عاص گفت:ای ابو عبد اللَّه! درباره این مرد چه گمان داری؟ آیا از آن رو كه ما آب را بر وی بستیم، او نیز آب را بر ما می بندد؟ و این، در حالی بود كه شامیان به ناحیه ای از بیابان عقب رانده شده بودند كه از آب دور بود.

عمرو به وی گفت:نه. این مرد برای كاری جز این آمده است و تنها هنگامی خشنود می شود كه یا در اطاعتش درآیی و یا رشته گردنت بریده شود.

پس معاویه پیكی نزد علی علیه السلام فرستاد و اجازه خواست كه به سرچشمه آب [ كه زیر سلطه] او [ بود] وارد شود و سپاهش را از آن طریق سیراب سازد و دسته [ سقّایان] سپاهش به اردوگاه وی داخل گردند. علی علیه السلام هر چه را معاویه تقاضا و طلب كرد، اجازت داد.[2].

2455. الأخبار الطّوال:[ پس از آن كه معاویه آب را بر سپاه امام علی علیه السلام بست، ]صبحگاهان [ دسته ای از سپاه علی علیه السلام] به سوی ابو اعور پیش خزیدند و با هم درگیر شدند. اشتر و اشعث، نبردی شجاعانه كردند تا ابو اعور و مردانش را از سرچشمه دور ساختند و آب در چنگشان افتاد.

پس عمرو بن عاص به معاویه گفت:امروز درباره این سپاه چه گمان می بری، اگر همان گونه كه تو دیروز آب را بر ایشان بستی، آنان امروز آب را بر تو ببندند؟

معاویه گفت:گذشته را فرو بگذار. گمان تو درباره علی چیست؟

گفت:به گمان من، آنچه تو درباره او روا دانستی، او درباره تو روا نمی داند؛ زیرا وی برای چیزی جز كارِ [ بستن یا گشودنِ] آب آمده است.

آن گاه، افراد [ دو سپاه] یكدیگر را به حال خود گذاردند و از هم دست كشیدند و علی علیه السلام امر كرد كه آب برشامیان بسته نشود. پس ایشان، جملگی، سیراب شدند.[3].

2456. شرح نهج البلاغة - در بیان جنگ بر سر آب و تسلّط یاران امام علیه السلام بر آن -:یاران و هوادارانش به وی گفتند:ای امیر مؤمنان! همان گونه كه آنان آب را بر تو بستند، آب را بر آنها ببند و مگذار شامیان قطره ای از آن را بیاشامند و به شمشیر تشنگی، هلاكشان ساز و [ بدین سان] دستْ بسته بگیرشان، كه [ اگر چنین كنی] تو را نیازی به جنگ نیست.

امام علیه السلام فرمود:«نه. به خدا سوگند، با ایشان همچون خودشان مقابله نمی كنم. قدری از سرچشمه را برای آنان باز بگذارید، كه لبه شمشیر، برای رویارویی با آنان بس است».[4].









    1. الكامل فی التاریخ:365/2، تاریخ الطبری:572/4، وقعة صفّین:162. نیز، ر. ك:الفتوح:10
    2. مروج الذهب:386/2.
    3. الأخبار الطوال:169، الفتوح:11/3، الإمامة والسیاسة:126/1، وقعة صفّین:186.
    4. شرح نهج البلاغة:24/1 و 331/3، ینابیع المودّة:451/1، بحار الأنوار:443/32.